شایدکسی گوشه ای دست دعا برای ما برداشته...


سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد

قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق

کشتی در طوفان شکست و غرق شد.

فقط دو مرد توانستند به سوی جزیره کوچک بی

آب و علفی شنا کنند و نجات یابند.

دو نجات یافته دیدند هیچ کاری نمی توانند

بکنند.

با خو گفتند: بهتر است از خدا کمک بخواهیم.

دست به دعا شدند،برای اینکه ببیند دعای کدام یک زودتر مستجاب می شود.

آنها به گوشه ای از جزیره رفتند و نخست از خدا غذا خواستند.

فردا مرد اول،درختی یافت و میوه های آن را خورد.

هر چند مرد دوم چیزی برای خوردن نداشت.

هفته بعد،مرد اول از خدا همسر و همدمی خواست،

فردای آن روز کشتی دیگری غرق شد،زنی نجات یافت و به همسری مرد اول در آمد.

اما در دیگر سو،مرد دوم هیچکس را نداشت.

مرد اول از خدا خانه، لباس و غذای بیشتری 

خواست و روز بعد تمام چیزهایی که خواسته بود به گونه ای معجزه وار به او رسید.

مرد دوم هنوز هیچ نداشت...

سرانجام مرد اول از خدا کشتی خواست تا او و همسرش را با خود ببرد.

فردا کشتی آمد و در سمت او لنگر انداخت،او

خواست بدون مرد دوم،به همراه همسرش از جزیره برود.

 پیش خودش گفت مرد دیگر حتما" شایستگی نعمت های الهی را ندارد.چرا که

در خواستهای او پاسخ داده نشده اند!

زمان حرکت کشتی،ندایی آسمانی شنیده شد :

چرا همسفر خود را در جزیره رها میکنی؟

پاسخ داد : این نعمت هایی که به دست آورده ام

همه از آن خود من است، همه را خود درخواست

کرده ام. درخواستهای او پذیرفته نشد،لابد لیاقت این چیزها را ندارد.

 -اشتباه می کنی...  این نعمت ها زمانی به تو

رسید که ما تنها خواسته او را اجابت کردیم.

مرد با حیرت پرسید :مگر او چه خواست که من باید مدیون او باشم ؟

 -او خواست که تمام خواسته های تو برآورده شوند.

از کجا معلوم که همه نعمت های ما حاصل 

درخواسهای خود ما باشند،

شاید کسی، گوشه ای، دست دعا برای ما برداشته است...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:,ساعت 9:46 PM توسط ادم وحوا| |


Power By: LoxBlog.Com